پارت ۲۲

حمایت 😡🤬😠

ته ویو
ای خدا رفتم لباس پوشیدم رفتم پایین تا رفتم صبحونه بخورم گوشی ات زنگ خورد که با اسمی که دیدم یه چشم غره وحشتناکی رفتم بهش بعد جواب بدادم

∆سلاممممم عشقم


علامت جیمین ∆


-سلام و درد



∆ عووو ببین می اینجاست تهیونگ بزرگ ما



- ببند دهنتو


∆ عشقم کجاست چیکارش کردی



- هه عشقت.. دیگه با عشقت خدا حافظی کن



∆ ات زندست یا نه



- نترس این هرزه الان زندست دو دقیقه دیگه مردمه


+ ت تهیونگ.... اروم...


- چشم غره


- خوب تو بار به این ادرس..... میببنمت


∆ عووووو باشههه ولی اتم ببار دلم براش تنگ شد


- حتما قشنگ کل بدنشو میارم تیکه تیکه 😡


∆ پس باییییی
و قطع کرد


یه نگاه به ات کردم که از ترس بشقاب از دستش افتاد و هزار تیکه شد رفتم جلو که اون هی میرفت عقب تا رفتم دستش رو بگیرم بابام دستم رو گرفت


€ پسرم جیمین


- اره جیمین بود .. نگو این هرزه با جیمین قرار میزاره


+ ت تهیونگ من من میخواست بگم...


- که قرار میزای هااااا.. داد.. جواب منو بده



$ پسرم اروم باش ات درباره این موضوع به من گفت همین دیروز هست من میخواستم امروز بهت بگم


- مامان تو هم میدونستی تو هم میدونستی ولی به من نگفتی


+ تهیونگ هققققق گوش کن هققققق منو تهدید کرد هق 😭 گفت اگه جواب تلفنش رو ندم تو رو میکشه هق باور کن


- خفه شو.. داد.


راوی
ته دست ات رو میگیره و میندازه تو ماشین ات رو بعد خودش هم سوار میشه ....


+ انقدر سرعتش زیاد بود که نمیتونستم تکون بخورم که نزدیک ها جنگل رسیدیم که دقت کردم 😶 یه عمارت خیلی ترسناک جلوم بود ریدم تو خودم پیاده شد بعد اومد سمت من دست منو گرفت برد داخل عمارت اون تو خیلی قشنگ و ترسناک بود منو همینن جوری برد تو یکی از اتاق ها وقتی لامپ ها رو روشن کرد به گوه خوردن افتادم اونجا کلی وسایل های ج. نسی بود و یه تخت وسط اتاق


+ ت تهیونگ م میخای چ چیکار کنی



- همون کاری که تا چند ماه نتونی راه بری



.................




خب این پارت هم تموم شد ولی پارت بعد به نظرتون ته ات رو چیکار میکنه 🧐


پارت بعد رو بگم هرکی دوست داره بخونه 😶
و اینکه تو کامناتا میزارم پارت بعد رو حیح 🙃
دیدگاه ها (۱)

پارت ۲۳

خدایاااااا

جیمین فیک زندگی پارت ۹۱#

جیمین فیک زندگی پارت ۱۱۰# پارت اخر

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط